درحال بارگذاری

نخل بی سر

اشعار مذهبی و آئینی محمدرضا سروری

890- لحظه آخر شد

شنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۷، 9
متن نوحه :

لحظه آخر شد

 

لحظة آخر شد ، الوداع حسینم

دو دیده ام تر شد ، الوداع حسینم

عذاب خواهر شد ، الوداع حسینم

به سینه آذر شد ، الوداع حسینم

******

تو را وداع می گویم

به اشک خونین رویم

دو دیده ام می شویم

 

رسیده لحظة جدا شدن ها

به درد و غصه آشنا شدن ها

برای تو عزیز جان زهرا

به راه دین حق فدا شدن ها

 

چه لحظه های تلخ ناگزیری

چه غمگنانه رفتن دلگیری

تویی به قتلگاه خون روانه

منم روان به وادی اسیری

 

نه دلیم هه به خدا     که ووبم اَ ته جدا

طُقتی نی  ته دلم     که بشم شام بلا

 

لحظة آخر شد ، الوداع حسینم

******

کمی تأمل ای عزیز جانم

ببینم آن نگاه مهربانم

فدای لحظه های با تو بودن

بگو چگونه بی تو زنده مانم

 

نه طاقتی تو را به خون ببینم

نه در کنار نعش تو بنشینم

دعا بکن که یاحسین قبل از تو

بمیرم و سرت به نی نبینم

 

بی امیری سختن     ره اسیری سختن

بی کسی خوی بارم     درد دیری سختن

 

لحظة آخر شد ، الوداع حسینم

******

پس از تو ای بهار بی مانندم

عنان دل به شانة کی بندم

چگونه بعد تو عزیز حیدر

نثار زندگی کنم لبخندم

 

رقیه از فراق تو می میرد

نمی تواند این عزا پذیرد

سکینه را چگونه آرام سازم؟

که بعد تو بهانه کمتر گیرد

 

خیمه دوری سختن     آه و زوری سختن

بعد سُخت سه برار     بی بروری سختن

 

لحظة آخر شد ، الوداع حسینم

******

نگاه آخرت دلم سوزانده

چه آتشی به سینه افروزانده

نمی توانم از رخت برگیرم

دو دیده ام به دیده ات دوزانده

 

وداع زینب و حسین غمگین بود

دوچشم خواهر حسین رنگین بود

کلام سروری از این غمنامه

حکایت از دقایقی سنگین بود

 

خصم اهلیم دیتّه     زخم پهلیم دیتّه

کلِّ عمرم دَردِن     داغ مهلیم دیتّه

 

لحظة آخر شد ، الوداع حسینم

******

 

دریافت نسخه چاپی : 

لحظه آخر شد

نوحه سروری نوحه امام حسین نوحه حضرت زینب نوحه به گویش بهبهانی
star_shine مجموعه نوحه ها
درحال بارگذاری نظرها