1315 - دل ها و چشم ها
متن نوحه:
دل ها و چشم ها
دل ها بسوزند چشم ها بگریند بر نعش برادر
آتش بگیرند از غم بمیرند بر نعش دلاور
**
دل ها بسوزد از غم سخت برادرم
آتش گرفته این دل در غم شناورم
گُر می زند غمش به سراپای پیکرم
بُغض عزا ببین که نشسته به حنجرم
چشم ها بگرید از غم تلخ دلاورم
روی زمین فتاده علمدار لشکرم
غمگین ترین نمای عزا در برابرم
آوار بی کسی که فرو مانده بر سرم
دل ها بسوزند چشم ها بگریند بر نعش برادر
**
دلها بسوزد از غم وامانده در گلو
غم نیزهای که بر جگرم آمده فرو
باران غصهای که ببارد به نام او
وای از وداع آخر او حین گفتگو
چشمها بگرید از تن بی دست روبرو
از حسرت علم به کنار تن سبو
از آنچه دیدنش بدنم کرده زیر و رو
چشمی که مانده بر ره برگشت این عمو
دل ها بسوزند چشم ها بگریند بر نعش برادر
**
دلها بسوزد از غم بر دل نشستهام
بند غمی که پیله زده قلب خسته ام
بر ساحل عزای دلم خیمه بستهام
یک لحظه از فراق عزیزان نرسته ام
چشم ها بگرید از گُل در خون نشسته ام
سر تا به پا به خون شده یار خجسته ام
خم گشته ام به زیر غم دسته دسته ام
از داغ بی برادری ام، دل شکسته ام
دل ها بسوزند چشم ها بگریند بر نعش برادر
**
دل ها بسوزد از دل در غم تنیده ام
آهی که بر سر تن یارم کشیده ام
آوای العطش که ز طفلان شنیده ام
وای از نمی که بر رخ یارم چکیده ام
چشم ها بگرید از یل در خون تپیده ام
از لحظه ای که بر تن یارم رسیده ام
راهی که گم شده به سرشک دو دیده ام
در اوج سروری به عزا قد خمیده ام
دل ها بسوزند چشم ها بگریند بر نعش برادر
**
دریافت نسخه چاپی :
دریافت سبک :

