740- ظلم یزید
متن نوحه :
فریاد فریاد ، از ظلم یزید حسین زهرا ، شد تشنه شهید
ای وای ای وای ، از شمر پلید حنجر خشکِ ، شاه دین برید
زینب کبری ، زین عزا خمید تنِ حسین را ، سر جدا بدید
شمر ستمگر ، با قلب حدید پیکر بی سر ، بر زمین کشید
******
به روز عاشور ، باد غم وزید
به پنجة شمر ، خنجر یزید
چه وحشیانه ، از نیام زور
گلوی خشکِ ، شاه دین برید
قیامتی در ، نینوا شده
عزیز زهرا ، سرجدا شده
به دجلة خون ، غوطه ور حسین
بریده حنجر ، از قفا شده
فریاد فریاد ، از ظلم یزید حسین زهرا ، شد تشنه شهید
******
به زیر شمشیر ، دست و پا زده
به خون به مویِ ، سر حنا زده
درون گودال ، با نثار خون
سجود سرخی ، تا خدا زده
چکیده خون از ، چکمه های شمر
برون مقتل ، ردِّ پای شمر
گرفته سر را ، سوی خیمه ها
امان امان از ، این جفای شمر
فریاد فریاد ، از ظلم یزید حسین زهرا ، شد تشنه شهید
******
به روی تلِ ، ماتم و عزا
دو چشم خونِ ، دخت مرتضا
به حال گریه ، مانده خیره بر
جدال تیغ و ، حنجر از قفا
شهید بی سر ، خفته بر زمین
دو دیدگانِ ، خواهرش نمین
ربوده تاب از ، پیکر همه
از این جنایت ، عرشیان غمین
فریاد فریاد ، از ظلم یزید حسین زهرا ، شد تشنه شهید
******
یزیدیان با ، ظلم بی حساب
بنای دین را ، کرده اند خراب
اذان اندوه ، می رسد به گوش
به کربلا از ، آل بوتراب
فدای نامت ، شاه سرجدا
به سینه دارم ، شوق نینوا
دعا کنم تا ، چشم سروری
دوباره بیند ، مرقد تو را
فریاد فریاد ، از ظلم یزید حسین زهرا ، شد تشنه شهید
******
دریافت نسخه چاپی :
دریافت سبک :


