735- سردار تنهایم
متن نوحه :
سردار تنهایم
در بند غم هایم
در خون سراپایم
فرزند زهرایم
عطشان به دریایم
******
از دست من رفتند ، تا شرزه شیرانم
آخر شدم تنها ، بعد از دلیرانم
تنهاتر از بی کس ، بی کس تر از تنها
تنهاترین تنها ، بینِ امیرانم
یاورانم یک به یک رفتند و من تنها شدم
یک نفر در رو به روی لشکر اعدا شدم
راهیِ این نابرابر جنگ بی پروا شدم
سردار تنهایم
******
یاری ندارم من ، تا یاورم باشد
در جنگِ با دشمن ، یاریگرم باشد
بعد از ابالفضلم ، سقّا ندارم من
تا وقتِ بی آبی ، آب آورم باشد
بعدِ عبّاسِ دلاور مانده ام بی تکیه گاه
مایة امّید من پاشیده شد با تیغ آه
کس نمی بینم کنارم هر طرف دوزم نگاه
سردار تنهایم
******
در رو به رویِ من ، بسته عدو صف ها
شمشیر و خنجر ها ، بگرفته در کف ها
آمادة پیکار ، گردیده ام اما
داغ حرم باشد ، در دل مضاعف ها
آن چه را بر صفحة باور نگنجد دیده ام
بر سرِ نعش علی اکبر به خود لرزیده ام
یا کنار اصغر خشکیده لب خشکیده ام
سردار تنهایم
******
آزادگی باشد ، آیین اجدادی
جان و سر و تن را ، بخشم به آزادی
تا ایده ام جاوید ، گردد به هر عصری
تصویرِ دین سازم ، آیینة رادی
سر نهادن پای دلبر شیوة دلدادگیست
سر ندادن پای ظالم معنی آزادگیست
سروری نازد به این شاهی که اوج سادگیست
سردار تنهایم
******
دریافت نسخه چاپی :
دریافت سبک :

