1305 - فتادم از نفس
متن نوحه:
فتادم از نفس
نشسته ام به خون، فتادم از نفس عمو حسین بیا، به داد من برس
جهان شده دگر، به تنگی قفس عمو حسین بیا، به داد من برس
لگد زده مرا، دو پای هر فرس عمو حسین بیا، به داد من برس
رسیده گوش من، به آخرین جرس عمو حسین بیا، به داد من برس
**
تنم فتاده بر زمین، به خاک نینوا
شکسته ای میان خون، به دشت کربلا
به زیر سنگ کوفیان، به بارش بلا
به داد قاسمت برس، عموی باوفا
صدای یا عموی من به اوج آسمان رَود
فغانه های بی کسی فراتر از زمان رَود
امان امان امان امان ز سینه بی امان رَود
به گوش عمه زینبم به حالتی کمان رَود
نشسته ام به خون، فتادم از نفس
عمو حسین بیا، به داد من برس
**
به ضربِ ضربه های سنگ، سرم شده دوتا
تمام پیکرم زده، به خون خود شنا
به زیر اسب کوفیان، تنم شده رها
به داد قاسمت برس، عموی باوفا
نوای سینه سوز من دو گوش کوفه کر کند
فلک بهم بریزد و به سینه ها اثر کند
کسی مدینه می رود به مجتبی گذر کند
حسن ز حال قاسم شکسته دل خبر کند
نشسته ام به خون، فتادم از نفس
عمو حسین بیا، به داد من برس
**
یکی عمود محکمی، نشانده از قفا
به فرق غرق خون من، دوباره بی هوا
چه حالی و چه حالتی، شبیه مرتضا
به داد قاسمت برس، عموی باوفا
به نوجوان لشکرت تبسمی دوباره کن
به وقت دیده بستنم عسل خوران نظاره کن
برای خیمه بردنم به خواهرت اشاره کن
مرا مثال اکبرت عبا بگیر و چاره کن
نشسته ام به خون، فتادم از نفس
عمو حسین بیا، به داد من برس
**
سپاه کوفه را ببین، نه ترسی از خدا
نه حرمت رسول او، نه شیر مرتضا
ترحمّی ندیدم از ، عدوی بی حیا
به داد قاسمت برس، عموی باوفا
تمامِ جسم و جان من فدای تار موی تو
بیا که وقت رفتنم نظر کنم به روی تو
فزوده ام به خون خود به حفظ آبروی تو
ببین گرفته سروری هوای آرزوی تو
نشسته ام به خون، فتادم از نفس
عمو حسین بیا، به داد من برس
**
دریافت نسخه چاپی :
