1304 - بی گناه در بیکسی
متن نوحه:
بی گناه در بیکسی
آن چنان خون دلی خوردم حسین بی گناه در بیکسی مُردم حسین
سهم خود از کربلا بردم حسین بی گناه در بیکسی مُردم حسین
کودکی با خود نیآوردم حسین بی گناه در بیکسی مُردم حسین
بی وفایی دیده پژمُردم حسین بی گناه در بیکسی مُردم حسین
******
سینه مالامال درد است و عذاب بی کسی
در میان بی وفایان در حباب بی کسی
آن چنان آزرده ام از نامرادی های دون
دیدگانم با دلم شد بی حساب بی کسی
خون دل خوردم حسین
بی گناه مُردم حسین
آشکارا در کنارم یاوری با من نبود
در خفا هم دیگر حتی سایة یک تن نبود
قلب مردم دست مردم سینه ها در بند زور
در میان کوفه دیدم مرد جز یک زن نبود
آن چنان خون دلی خوردم حسین بی گناه در بیکسی مُردم حسین
******
جملة من با تو هستم جز دروغی بیش نیست
چشم در چشم تو اما یک قدم در پیش نیست
نان به نرخ روز در بازار ذلت می خورند
شیوة ظالم پسندان کار خیر اندیش نیست
خون دل خوردم حسین
بی گناه مُردم حسین
ناگهان درب تمام خانه هاشان بسته شد
بال پرواز همه پروانه هاشان بسته شد
نا امید از هر طرف در کوچه ها حیران شدم
دیده ها در جای خود سرشانه هاشان بسته شد
آن چنان خون دلی خوردم حسین بی گناه در بیکسی مُردم حسین
******
عاقبت تهدید مردم از لب ابن زیاد
کاری افتاد و دما شد زیر خط انجماد
بستن و بردن، شکستن با لعاب شایعه
طوقِ ترسیدن به دور گردن کوفه نهاد
خون دل خوردم حسین
بی گناه مُردم حسین
العجب از آن قدم هایی که بر می داشتم
بذر امّیدی که در اعماقِ دل می کاشتم
از سر دارالاماره بر زمین افتاده ام
اشتباه بود آن چه را از کوفه می پنداشتم
آن چنان خون دلی خوردم حسین بی گناه در بیکسی مُردم حسین
******
خونِ دل خوردم حسین در انتظارت مانده ام
بی کسی دیدم ولی دیرینه یارت مانده ام
روزهای پیش روُیت را تجسم می کنم
یک بیابان لشکر و تنها کنارت مانده ام
خون دل خوردم حسین
بی گناه مُردم حسین
مسلمت را یا حسین دریاب و از غم کن رها
این سفیر مانده در غربت نما حاجت روا
من تو را می بینم و عمقِ نگاه سروری
خون سرخم را حساب آورده ای در کربلا
آن چنان خون دلی خوردم حسین بی گناه در بیکسی مُردم حسین
******
دریافت نسخه چاپی :
