نخل بی سر

متن نوحه

پسر نداری

پسر نداری دگر ام البنین شیر دلیرت شده نقش زمین
بوده علمدار حسین شاه دین شیر دلیرت شده نقش زمین
تشنه لبان رفت و شکسته جبین شیر دلیرت شده نقش زمین
زخمی شمشیر شد از صدر زین شیر دلیرت شده نقش زمین
******
آن که الفبای دلش عشق بود
حاصل این آب و گِلِش عشق بود
دور تر از روی حسین یاد او
منفصل و متصلش عشق بود

فخر سما شیر زمین عرب
ساقی صاحب خَرَد با ادب
نقطة پرواز نگاهش حسین
اوج وفایش همگان در عجب

پسر نداری دگر ام البنین شیر دلیرت شده نقش زمین
******
یار دلیرِ شه بی یاوران
ماه منیرِ صفِ حق باوران
تشنه ترین آب به دوش جهان
ساقی وارستة آب آوران

تیغة شمشیر پدر را به کف
جرأت و جنگآوری اش با هدف
از عدد کوفه هراسی نداشت
تشنه به هم زد سپهی صف به صف

پسر نداری دگر ام البنین شیر دلیرت شده نقش زمین
******
مادر فرخنده نبودی ولی
زنده نمود شیر تو رزم علی
آب فرات شاهد ایثار او
بود به میدان شجاعت یلی

او که امید همه اصحاب بود
در شبِ دل، ماه جهان تاب بود
رفت و غم قافله ای تازه شد
تشنة سیر از هوس آب بود

پسر نداری دگر ام البنین شیر دلیرت شده نقش زمین
******
شیر حلالت که اثر دار بود
مِهر و وفا میوة سردار بود
دست علم گیر ابالفضل تو
فخر دو بانوی پسر دار بود

جمله پسرهای تو پرپر شدند
بر سر نِی قافلة سر شدند
حیف و دوصدحیف بگو سروری
(کرب و بلا از دم خنجر شدند)

پسر نداری دگر ام البنین شیر دلیرت شده نقش زمین

******

دریافت نسخه چاپی :

دریافت سبک :