1282 - ای آب
متن نوحه:
ای آب
ای آب چه بی مهر و وفائی سوی حرم شاه نیائی
موّاج و خروشان به نوائی سوی حرم شاه نیائی
در روز عطش چه دلربائی سوی حرم شاه نیائی
خشکیده گل تشنه کجائی؟ سوی حرم شاه نیائی
******
برگو که چرا بی هدف و دم به دمی آب؟
باغ گل بی بی شده محتاج نمی آب
هر خیمه به هر خیمه به دنبال تو باشند
گل های حرمگاه به تقلّای کمی آب
همصحبت خون همنفس داغ شدی تو
همراه تبر در عدم باغ شدی تو
ردِّ و اثری از تو به گلزار نمانده
بر خاطره های همه الصاق شدی تو
ای آب چه بی مهر و وفائی سوی حرم شاه نیائی
******
ای آن که حیات از نفسِ خیسِ تو خیزد
بشنو که لب فاطمه فریاد تو می زد
خورشید بتابیده که اَبر از تو بسازد
باران شوی و روُیِ حرم اشک تو ریزد
تاریخ چنین ظلمتی از آب ندیده
چون شامِ سیه چهرة مهتاب ندیده
بر ساحت سقای به شط آمده سوگند
حتی گل خشکیده تو را خواب ندیده
ای آب چه بی مهر و وفائی سوی حرم شاه نیائی
******
خوش می روی اما خبر از یار نداری
گویی که به طفلان حسین کار نداری
ای مهریة فاطمه بانوی دو عالم
شرمنده شدی یا دل دیدار نداری؟
هر مشک تُهی خشکیِّ رخسارة آب است
بین لب و خون، سختی دیوارة آب است
آوای رقیه، سخن تلخ سکینه
از پیچش قنداقه به گهوارة آب است
ای آب چه بی مهر و وفائی سوی حرم شاه نیائی
******
دور از تو کمی مانده به گهواره صغیری
کج کن رهِ خود تا قدمِ راست بگیری
ای روُد خروشنده به آهنگ جدایی
سودای تو از دستِ حرم بُرد امیری
ردِّ نفسِ آب به گهواره نیآمد
در زیر تبر ماند و دگر باره نیآمد
بی مهر و وفائی اگر از آب عجیب است
زیر قلم سروری همواره نیآمد
ای آب چه بی مهر و وفائی سوی حرم شاه نیائی
دریافت نسخه چاپی :
دریافت سبک نوحه:

